افسانه ی زندگی

لذت زندگی با خوندن یک کتاب خوب ،دیدن یک فیلم خوب ، خوردن یک فنجون نسکافه والبته داشتن یک دوست خوب بدست میاد.

افسانه ی زندگی

لذت زندگی با خوندن یک کتاب خوب ،دیدن یک فیلم خوب ، خوردن یک فنجون نسکافه والبته داشتن یک دوست خوب بدست میاد.

از دو .....

موراکامی با کتاب "از دو که حرف می زنم    از چه حرف می زنم" بیش از هر کتابِ به قولی روانشناسی بُرد (که مدتهاست شاید بیش از 10 سال که از اینگونه کتابها نمی خونم)  بر قدرت اراده من وبر باورم از لذت بخش وهدفمند بودن زندگی تاثیر گذاشته وعجیب اینکه قبلا از این نویسنده سه مجموعه داستان کوتاه ورمان تعقیب گوسفند وحشی را خوانده بودم وهرگز فکر نمی کردم  روزی کتابی که به قولی اتوگرافی اوست چنین تاثیری بر من بگذارد.

کتاب حدود 180 صفحه دارد ومن  علیرغم سه چهار روز مطالعه صفحه 88 هستم ( دخترم که عادت داشت کتابی تازه رو حداکثر دو روز دست من ببینه دیشب گفت این که هنوز همونه ،چقدر تنبل شدی!!) واقعیت اینست که هرچند صفحه ،چنان پیامهایی را به درونی ترین سلولهای وجودم مخابره می کند که تا دریافت کامل این پیامها چاره ای جز آرام ماندن ندارم.

موراکامی رمان نویسی دونده است ،وی درسن حدود شصت سالگی (زمان نگارش این کتاب ) هرساله یک ماراتن را می دود ودراین کتاب به چگونگی دونده شدن وهمچنین رمان نویس شدن خویش می پردازد.

خیلی دوست دارم که نقدی براین کتاب را از قلم یک ورزشکار بخوانم ،تصورم اینست که هر ورزشکاری ودر حقیقت هر انسان موفقی (انسانی که طعم رسیدن به هدفی  دوراز دسترس را چشیده باشد) بر سطرهای بسیاری از این کتاب مهر تایید خواهد زد.

امیدوارم من هم روزی اینجا بنویسم که به هدفهایی دوراز دسترس رسیده ام.


نظرات 4 + ارسال نظر
مهران دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 19:11 http://mehran.blogsky.com

حرف موراکامی شد، من یک چیزی تو وبلاگم راجع به کتابم "از دو که حرف می زنم ..." نوشته بودم. خوشحال می شم نظرتون رو بدونم:

http://mehran.blogsky.com/1392/03/30/post-4/what-i-talk-when-i-talk-about-running-haruki-murakami

و البته درباره "تعقیب گوسفند وحشی":

http://mehran.blogsky.com/1392/10/19/post-97/a-wild-sheep-chase-agrandissement-of-fiction

ممنون وحتمن.

مهران دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 19:00 http://mehran.blogsky.com

من تقریبا تمام کتاب های موراکامی رو خوندم، و "از دو که حرف می زنم..." رو از همه بیشتر دوست داشتم. حتا گوسفند وحشی رو هم اونقدر دوست نداشتم. به نظرم اگه بخوایم کتاب رو تو یک جمله توصیف کنیم باید بگیم "در جستجوی آنی که قبلا بوده ایم" در ستایش امید.

زری ورپریده دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 18:25 http://sahar225.blogfa.com/

امیدوارم ان روز بیاید
کارور هم کتابی دارد به اسم" وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم" یا یه همچین اسمی
یک داستانی هم است که فیلم شده. در ایران به اسم جنگجوی درون ترجمه و دوبله شد. او هم ورزشکاری است که ...

در پس گفتارکتاب ،موراکامی این موضوع رو یادآ.ور شده

مجید مویدی دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 16:13 http://majidmoayyedi.blogsky.com

سلام
اولین چیزی که همون اویل خوندن کتاب توجهم رو جلب کردن، قاطی کردن سبک ها و گونه های مختلف توسط موراکامی بود. ببه قول یکی از دوستام، معلوم نیست این کتاب مقاله ست یا زندگی نامه یا داستان. به نظرِ من همه ی ایناست.
+ چند تا نکته ی خیلی مهم تو همین یادداشت کوتاه اشاره کردید. جالب ترینش اینه که خیلی از شخصیتای موراکامی، تو داستان هاش، همچین سیکلی رو طی می کنن که یه دونده ی استقامت طی می کنه. اونا تا سر حدِ توان آدمی میرن جلو و آخرِ کار، رها میشن. این همون سَبُکی ای هست که خیلی از خواننده های موراکامی باهاش ارتباط می گیرن و ازش لذت می برن.
+ دیگه اینکه، واقعا تعقیب گوسفند وحشی یه ساهکاره به تمام معناست. نظرِ شخصی من اینه که تو سال های آینده(یا چندین سالِ آینده) خیلی خیلی بیشتر از این رمان حرف زده خواهد شد.
بازم بر می گردم و درباره ی موراکامی حرف می زنیم، اگر مایل بودید :)

ممنون والبته8 که مایلم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.